علوم خفیه
علوم خَفیّه یا علوم غریبه یکی از دو شاخهٔ “علوم” در تقسیمات قدیمی دانشها در نظام آموزش مدارس اسلامی بودهاست. شاخهٔ دیگر، یعنی علوم جَلیّه، به طب و منطق و هندسه و غیره مربوط است قوانین مشخصی داشت و در کتابها نوشته و در مکاتب تدریس میشد، ولی علوم خفیه – که علوم غریبه نیز نامیده میشوند – به نیروهای مافوق طبیعت میپردازد و اسرار آن در نزد عالمانش پنهان میماند.
باور اکثریت دانشمندان امروزی بر این است که توضیحات و ادعاهای نهانشناسی یا همان علوم خفیه با علم امروزین سازگاری ندارد و از راههای علمی بر مبنای روشهای علوم امروزی اثباتپذیر نیست زیرا علوم امروزی بیشتر به نوعی ادامه دهندهٔ مسیر پوزیتیویسم (تجربهگرائی) صرف جهت رسیدن به حقایق هستند و با توجه به نسبی و ناقص بودن علوم امروزی نمیتوان دلیل محکمی بر وجود یا عدم وجود چیزی که در این دایره (تجربهگرائی) نمیگنجد آورد.
شاخههای علوم خفیه اینهاست:
* کیمیا: کوشش در دگرش (تبدیل) کانیها و فلزات، علم اکسیر.
* لیمیا: تبدیل قوای فاعل به مفعول یا بالعکس، علم طلسمات.
* هیمیا: احوال ستارگان و حیوانات مرتبط با آنها، علم تسخیرات.
* سیمیا: راز و رمز اعداد دیدن و تصرف موجودات تخیلی، علم خیالات.
* ریمیا: تردستی یا علم شعبدات.
پنج حرف اول نام این شاخهها که «خمسهٔ مُحتجبه» نامیده میشدند، عبارت «کُلَه سِر» را میسازد که به معنی مجموعهٔ اسرار است.
علوم و فنونی مثل طالعبینی، جفر (عددشناسی یا گماتریا) و رمل در رابطه با علوم شکل گرفتند و استفاده میشوند.
کلیه شاخههای علوم غریبه در کتب شیعه به ۳۴ شاخه به قرار زیر تقسیم میشود:
== دانشمندان و علوم خفیه ==
از قدیمیترین نامهایی که با علوم خفیه پیوند خورده، نام بلیناس حکیم است، که در منابع بسیاری از جمله کتاب الفهرست (تألیف در ۳۷۷ هجری) و تاریخ الحکماء به عنوان بنیانگذار علوم غریبه یاد شدهاست. از اوستن، کیمیاگر دوران هخامنشی نیز به عنوان نخستین فردی که دربارهٔ جادو نوشته است، یاد شده است. در میان دانشمندان ایرانی نیز ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و شیخ بهائی در مورد علوم غریبه آثاری دارند. ابن سینا رسالهٔ کنوزالمعزمین را دراین مورد نوشت و قسمتهایی از کشکول شیخ بهایی به علوم غریبه و خواص اسماء حسنی اختصاص دارد.
== یادداشتها ==
== منابع ==
* علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا.
* پرویز تناولی، طلسم: گرافیک سنتی ایران، نشر بنگاه، ۱۳۸۵، ISBN 964-96383-4-2
* ابوالحسن جمالالدین علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحکما، تهران ۱۳۴۷
* ابوالفرج محمدبن اسحق الندیم، الفهرست، تهران ۱۳۹۳ ه.ق.