بیگزاده
بگ ْزاده، یا بیگزاده، نام یک گروه بزرگ کُرد زبان پراکنده در شمال غرب ایران است که در منطقه ترگور یکی از سه دهستان واقع در سیلوانای شهرستان ارومیه در استان آذربایجان غربی کشور ایران است. حدود ۲۵ روستای واقع شده در منطقهٔ ترگور معروف به منطقهٔ بیگ زادهها همگی کرد نشین بوده واغلب ساکنان ان کشاورز و دامدار هستند بیشترین محصولات کشاورزی منطقه بیگزادهها سیب است.
بیگ زاده ها را همانطور که از اسمشان بر میاید را یکى از گروههای بزرگان ونجبای کرد دانستهاند و یکی از بزگترین و ثروتمندترین طایفههای کردهای ایران واقع در ارومیه میباشد. به دلیل موقعیت جفرافیایی منطقه ترگور که بسیار سرد و کوهستانی می باشد افراد این طایفه خلق وخویی خشن و سرکش دارند. در زمان محمد رضا شاه پهلوی بیگ زاده ها به سر کردگی نوری بیگ بیگ زاده به صورت خود مختاردر منطقه ترگور حکمرانی میکردنند وبه همین دلیل در تقسیم بندیهای ایلات زیر مجموعه هیچ ایلی قرار نگرفته و آن را به عنوان طایفه مستقل بیگ زاده شناسایی میکنند.
نقش تاریخی:
در اوایل دوره قاجار، بیگهای طوایف کرد حوالى ارومیه و دو سوی مرز ایران و عثمانى، برای عباس میرزا نایبالسلطنه د ۲۴۹ق، در جنگ، سرباز سواره و پیاده تأمین مىکردند و از اینرو، مورد حمایت او بودند. در ۳۲۱ش که آذربایجان در اشغال ارتش شوروی بود، برخى ایلات و عشایر، از جمله کردهای اطراف ارومیه، به تحریک روسها آشوب برپا کردند. در این میان، کردهای بگزاده نیز به سرکردگى نوری بیگ عضو کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان در محال ترگور، واقع در منطقه غربى ارومیه، مشغول تاخت و تاز بودند. همچنین در شورش بارزانیها کردهای بیگزاده از شورشیان حمایت مىکردندوهمواره در به هدف رساندن بارزانی ها عادل بیگ عباسی نژاد پسر نوری بیگ نقش تعیین کننده ای داشت.درحال حاظرحاج یزدانشیر پسرعادل بیگ ریاست ایل را برعهده دارد.وا سلما ن خان بیک زاده سیلوانا
در روایات آمده که وقتی سمکو شکاک داشت قلعه ی معروفش را میساخت از تمام سران طایفه های کرد اطراف خواست تا هر کدام یک سنگ را از پایین کوه تا بالای کوه بر دوش برداشته تا با آنها پایه ی قلعه اش را بنا نهد که با مخالفت نوری بیگ بیگزاده همراه شد و روزی که سمکو ۲ تا از سوارانش را به آنجا فرستاده بود نوری بیگ دست رد به سینه آنها زد و روز بعد سمکو با تعدادی سوار راهی منطقه بیگزاده شد وقتی وارد دیوان نوری بیگ شد همه به غیر از نوری بیگ به احترام وی بلند شدند ؛ ان روز سمکو به خاطر شجاعت نوری بیگ ۲ کیسه سکه طلا داد که نوری بیگ همانجا پیش چشم سمکو شکاک ان طلاها را بین سواران و غلامانش تقسیم کرد؛ سمکو، نوری بیگ را به قلعه اش دعوت کرد؛ وقتی نوری بیگ به آنجا رسید از پایین کوه سمکو یک سنگ کوچک به دست گرفت و دستش را روی شانه های نوری بیگ گذاشت و با هم به بالای کوه و به داخل قلعه رفتند سپس سمکو ان سنگ کوچک را به نوری بیگ نشان داد و گفت که تو هم یک سنگ برای قلعه من آوردی؛ به نظر میاید سمکو به هیچ عنوان حاضر به اختلاف بین طایفه های کرد نبود
== جستارهای وابسته ==
نیکیتین، واسیلی،کرد وکردستان،۸۵
اسکندری نیا، ابراهیم، ساختار سازمان ایلات و شیوه معیشت عشایر آذربایجان غربى، اورمیه، ۳۶۶ش؛
ادمندز، سیسیل جان، کردها، ترکها، عربها، ترجمه ابراهیم یونسى، تهران، ۳۶۷ش
افشار سیستانی، ایرج، ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۳۶۶ش؛
زنگنه، احمد، خاطراتى از مأموریتهای من در آذربایجان، تهران، ۳۵۳ش؛ س
* کردها