عیسی
عیسی مسیح یا عیسی ناصری (۲-۷ (پیش از میلاد) – ۲۶-۳۶ (پس از میلاد)) شخصیت مرکزی مسیحیت بزرگترین دین دنیاست. در باور مسیحیان عیسی تجسم خدا در جسم انسانی و آغازگر جریان مسیحیت است. او در شهر بیتلحم از شهرهای ایالت ناصره منطقه یهودیه به دنیا آمد. مسلمانان به عیسی به عنوان یک پیامبر باور دارند و برخی از دیگر مذاهب نیز او را شخصیت مهمی در نظر میگیرند.
منابع اصلی برای بررسی زندگی عیسی چهار انجیل رسمی هستند، هر چند برخی از محققین معتقدند که متنهای دیگر چون انجیل توماس نیز به اندازه چهار انجیل سنتی برای ترسیم تاریخی عیسی اهمیت دارند. اکثر پژوهشوران متعقدند که عیسی یک یهودی از ناحیه «جلیل» در شمال فلسطین بود که از او بهعنوان یک معلم و شفابخش یاد میشد. محققین اغلب اتفاق نظر دارند که او توسط یحیی غسل تعمید یافته و در اورشلیم تحت فرمان پنطیوس پیلاطس و به جرم آشوبگری بر علیه امپراتوری روم مصلوب شد. قطع نظر از اندک اتفاق نظرها و نتایج اینچنینی، مطالعات آکادمیک در گاهنگاری وقایع، پیام مرکزی تعلیمات عیسی، طبقه اجتماعی وی و یا دلیل مصلوب شدنش تاکنون به نتایج قطعی نرسیدهاند. گر چه خیلی از محققین به انجیلها به عنوان منابع تاریخی با احتیاط نگریستهاند، ولی اکثر محققین منتقد، معتقدند حداقل بخشهایی از آنچه در انجیلها در خصوص زندگی عیسی بیان شدهصحیح است.
نگاه مسیحیت به عیسی بر پایه اعتقاد به الوهیت عیسی، مسیح بودن او همان گونه که در عهد عتیق پیشگویی شدهاست و زنده شدن او پس از مصلوب شدنش است. مسیحیان غالباً عیسی را پسر خدا میدانند (که معمولاً اینطور تعبیر میشود که او خدای پسر، رکن دوم تثلیث است) که برای رستگاری و آشتی با خدا به روی زمین آمد. آنان همچنین به تولد معجزهوار عیسی از یک باکره، انجام معجزات، عروج به آسمان، و بازگشت مجدد او در آینده باور دارند. در حالی که اعتقاد به تثلیث بهطور گسترده توسط مسیحیان پذیرفته شدهاست، گروه کوچکی، دیدگاههای غیر تثلیثی راجع به الوهیت عیسی دارند.
در آیین اسلام، عیسی یکی از پیامبران مهم خدا در نظر گرفته میشود که انجیل را به همراه خود آورده و برای اثبات نبوتش معجزاتی را به نمایش میگذاشت. عیسی همچنین عنوان مسیح دارد ولی از نقطه نظر اسلامی این به معنی خداگونه بودن او نیست. اسلام مصلوب شدن و سپس برخاستن او پس از مرگ را انکار کرده و بر این نظر است که او جسماً به آسمان عروج نمودهاست. همچنین مسلمانان نیز مانند مسیحیان باور دارند که عیسی از یک دختر باکره و برگزیدهٔ خداوند به نام مریم به دنیا آمدهاست.
== گاهشماری ==
سال دقیق تولد عیسی از نگاه باستانشناسان مشخص نیست. نظر یوسیبیوس، مورخ قدیمی کلیسا، این است که او ۵۲۰۰ سال پس از خلقت به دنیا آمد. انجیلهای متی و لوقا آن را در زمان هیرودیس، که سال ۴ قبل از میلاد مرد، قرار میدهند. لوقا همچنین عنوان میکند که تولد همزمان با سرشماری یهودیه، سال ۶ میلادی، بودهاست. دانشوران معاصر تولد عیسی را بین ۴ و ۶ قبل از میلاد تخمین میزنند.
مرگ وی در انجیلها در زمان استانداری پیلاتس، ۲۶ تا ۳۶ میلادی، عنوان شدهاست. بر اساس اناجیل متی، مرقس و لوقا، مرگ عیسی پس از عید فصح (یک عید یهودی) اتفاق افتاد. بر اساس انجیل یوحنّا، اعدام عیسی زودتر و در روز آماده شدن برای عید فصح اتفاق افتاد. اعتقاد بهاییان«… و حضرت مسیح وقت شهادت و صعود سی و سه سال داشتند …»
== نام عیسی ==
عیسی، یسوّع، یوشع، یهوشع و یهوشوع(صیغه کامل) نیز خوانده شدهاست و در عبری همه آنها برابرند. در انجیل یسوّع مسیح ۵۰ بار، عیسی مسیح ۱۰۰ بار و لفظ مسیح ۳۰۰ بار آمدهاست.
عیسی در زبان عبری به معنی «خدا کمک میکند» ( بعدها به معنی «خدا نجات میدهد») است.
== زندگی بر اساس متن انجیلها ==
روایت کلیسا از عیسی به طور عمده بر پایه چهار انجیل تصویب شده میباشد. محققین مختلف نظرات بسیار مختلفی راجع به صحت تاریخی این انجیلها دارند. هر انجیل زندگی عیسی و معنی اش را به نحو متفاوتی از بقیه انجیلها به تصویر میکشد. انجیل یوحنا زندگی نامه نبوده بلکه به زندگی عیسی از دید الهیات نگاه کرده و او را کلام(Logos) ازلی خدا و خود خدا و آفرینندهٔ جهان میداند. ترکیب این داستانها در یک داستان همانند ساختن یک داستان پنجم بوده که از هر کدام از چهار داستان اصلی متفاوت خواهد بود. بعضی از مدافعین مسیحیت اختلافها و ناسازگاریهایی که ظاهراً بین اناجیل وجود دارد را یک دلیل قاطع برای صحت انجیلها میدانند زیرا به گفته آنها تفاوتها احتمال توطئه و همدستی را از بین برده و شباهتها به مبدا مشترک آنها گواهی میدهد.
انجیلها (مخصوصاً متی) تولد عیسی، زندگی، مرگ و رستاخیز او را بر آورده شدن پیشگوییهای عهد عتیق میداند. از جملهٔ آنهاتولد از باکره، گریز به مصر، عمانوئیل (اشعیا ۷:۱۴)، و بنده دردکش میباشند.
== تبارنامه و خانواده ==
در دو انجیل متی و لوقا شجرهنامه عیسی آمدهاست. این دو شجرهنامه تفاوت های اساسی با هم دارند. و جالب ایناست که هر دو به جای اشاره به تبار مریم مادر مسیح، شجرهنامه یوسف نجار شوهر مریم که مردم او را پدر مسیح میدانستند را بیان کردهاند. هر دو تبارنامه نیاکان عیسی را به داوود پادشاه رسانده و از آنجا آن را به ابراهیم میرسانند. انجیل متی از پسر داوود به نام سلیمان آغاز کرده و از پادشاهان اسرائیل گذشته تا به آخرین پادشاه به نام جکونیاه میرسد (پس از جکونیاه بنی اسرائیل به تبعید در بابل میرود). تبارنامهٔ لوقا طولانی تر از متی بوده و تا آدم ابوالبشر ادامه یافته، افزون بر این نامهای بیشتری هم میان داوود و عیسی میآورد. در لوقا ۳:۲۱ نسب نامهٔ عیسی چنین آمدهاست:
نویسندگان مسیحی در طول تاریخ نظریههای مختلفی جهت آشتی دو تبار نامه پیشنهاد کردهاند:
* کهنترین نظریهٔ موجود در منابعی که به دست ما رسیده مربوط به افریکانوس (حدود سال ۲۰۰ میلادی) میباشد. در توجیه اینکه چرا متی پدر یوسف را یعقوب قرار داده ولی لوقا آنها را هالی، افریکانوس پیشنهاد میدهد که یعقوب و هالی برادرانی از یک مادر ولی دو پدر مختلف بودند. یعقوب ازدواج کرده و صاحب یوسف میشود، ولی او فوت میکند و طبق رسم آن زمان برادرش با مادر یوسف ازدواج کرده و پدر خوانده (پدر قانونی) یوسف میشود. بر اساس این نظریه لوقا شجرهنامه را از طریق پدر خوانده (پدر قانونی) یوسف ادامه میدهد ولی متی از طریق پدر طبیعی او.
* بر اساس نظریه دیگری که در دوران مدرن مکرر ذکر میشود، بر عکس متی از طریق پدر قانونی شجره نامه را دنبال کرده و لوقا از طرف پدر طبیعی
* انیوس (سال ۱۴۹۰ میلادی)، مارتین لوتر، بنگل و برخی از محققین مسیحی پس از آنها این نظر را دنبال کردند که لوقا شجرهنامه مریم را داده ولی متی شجره نامه یوسف را.
* ترتولیان و تعداد کمی محقق مسیحی بعدی بر عکس میگویند که لوقا شجره نامه یوسف را داده ولی متی شجره نامه مریم را.
مورخین آکادمیک معاصر عموماً بر این نظر توافق دارند که این شجره نامهها را نمیتوان با هم آشتی داد و آنها را «ساختهای الهیاتی» (theological constructs) در نظر میگیرند. به صورت مشخصتر، بعضی گفتهاند که متی میخواسته تولد عیسی را به عنوان تولد یک پادشاه مسیح-گونه بیان کند و بخاطر همین اجداد او را از طریق خط سلطنتی دنبال کرده و سلیمان را در آنها قرار داده، ولی لوقا اجداد عیسی را از طریق خط کاهنی دنبال کرده و لیوای را در آنها قرار میدهد.
یوسف شوهر مریم در داستان بچگی عیسی ظاهر میشود. ولی در ادامه زندگینامه عیسی نامی از او برده نمیشود.
کتابهای عهد جدید مانند متی، مرقس، و غلاطیان صحبت از اعضای خانواده عیسی کرده که شامل آنچه ممکن است خواهران و برادران عیسی بوده میباشد.
== دیدگاه ادیان ==
=== در اناجیل ===
طبق متن انجیل متی، زرتشتیان تولد عیسی را تشخیص داده و از پی آن به اورشلیم رفتند. در انجیل متی چنین آمدهاست: «و چون عیسی در ایّام هیرودیسِ پادشاه در بیتْ لَحِم یهودیه تولّد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اُورْشلیم آمده، گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم؟» سپس به راهنمائی هیرودیس به بیت لحم راهی میشوند و «روانه شدند که ناگاه آن ستارهای که درمشرق دیده بودند، پیش روی ایشان میرفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد. و چون ستاره را دیدند، بینهایت شاد و خوشحال گشتند و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در افتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کُنْدُر و مُّر به وی گذرانیدند.»
در انجیل یوحنا، عیسی به کلام(لوگوس،λογος) مجسم خدا تعریف شدهاست:
=== در الاهیات مسیحی ===
طبق تعالیم مسیحی، مسیح شخصیت دوم تثلیث اقدس و بعد حلولی یا درونباشندهٔ خداست. دکتر مهرداد فاتحی در این باره مینویسد: «این حلول، حلولی است در تاریخ. خدای مسیحیان در عین حال که بینهایت از همهٔ مخلوقات خود برتر و با همهٔ آنها متفاوت است، ولی با آنها بیگانه نیست. بلکه چون ذات او محبت است، عار ندارد به مخلوق خود نزدیک شود وحتی با او یگانه گردد. انجیل بیپروا و کاملاً بر خلاف انتظار انسان اعلام میدارد که خدا در یک شخصیت تاریخی یعنی عیسای ناصری حلول کرده است! خدا بشریت را به خود گرفته و در سیمای یک انسان به جهان ما قدم گذاشتهاست. مسیحیان به پیروی از انجیل، این بُعد دوم از وجود خدا را که در تاریخ حلول میکند، «پسر» میخوانند.» او همچنین مینویسد: {نقل قول|خدا در بُعد دوم وجود خود یعنی «پسر» در تاریخ ظاهر شده تا پسران و دختران گمشدهٔ خود را جستجو کند. او برای رستگاری انسان رنج کشیده و بر روی صلیب جان دادهاست..} بر اساس تعالیم مسیحیت و کتاب مقدس، مسیح دارای الوهیت میباشد و با خدای پدر (شخصیت اول تثلیث اقدس) و روح القدس(شخصیت سوم تثلیث اقدس) همذات است.
=== در اسلام ===
به نزدیک مسلمانان عیسی از پیامبران اولیالعزم و صاحب شریعت است. نام و داستان وی به کرّات در قرآن و احادیث اسلامی آمدهاست. مسلمانان برای عیسی معجزاتی قائلاند، از جمله سخنگفتن در گهواره در دفاع از مادر و نیز زندهکردن مردگان و شفای بیماران و کوران مادرزاد، و دمیدن حیات در گِلِ بیجان. با این حال قرآن عیسی را فقط بنده و فرستادهٔ خدا میشناسد و هرگونه اعتقاد به تثلیث یا تجسد خدا در عیسی در نزد مسلمانان کفر است. نظر مسلمانان پیرامون مرگ عیسی نیز با آنِ مسیحیان متفاوت است. طبق گفتهٔ قرآن این عیسی نبود که مصلوب شد، بلکه امر بر آنان مشتبه شد. به روایتی خدا صورت عیسی را بر یکی از دشمنان وی افکند و وی به جای عیسی مصلوب شد. به اعتقاد مسلمانان شیعه عیسی در آخرالزمان همراه مهدی ظهور خواهد کرد. پشت مهدی نماز خواهد خواند و دجال یا ضد مسیح بر دست عیسی کشته خواهد شد.
== عیسی ناصری از دیدگاه تاریخی ==
دانشوران از روشهای تاریخپژوهی برای بازسازی زندگانی عیسی بهره برده اند. در طی دو قرن تصویر عیسی که توسط تاریخنگاران به دست آمده بسیار متفاوت با تصویر مرسومی است که از عیسی در انجیلها بدست می آید. محققان عیسی تاریخی موضوع تحقیق خود را از عیسی مسیح مسیحیان متمایز می سازند. محققین دیگری نیز می گویند که عیسی تنها در صورتی می تواند تغییراتی که شاهد آن هستیم را باعث شده باشد که عیسی ذکر شده در انجیلها صحیح باشد. منبع اولیه در مورد زندگی عیسی مسیح و تعالیم او انجیلها بخصوص انجیل مرقس، متی و لوقا است. به همراه انجیلها، هیچ گواه تاریخی از عیسی، چه در زمان حیاتش و چه تا سی سال پس از مرگش موجود نیست. اکثریت انجیل پژوهشان وجود تاریخی عیسی را قبول دارند. هرچند دیدگاه آنانی که وجود تاریخی عیسی را قبول ندارند نیز طرفدارانی دارد اما این تئوری بحث برانگیز بوده و نتوانسته بسیاری از دانشوران را متقاعد نماید.
=== اشاراتی به عیسی در منابع رومی ===
کُرنِلیوس تاسیتوس (حدود ۱۲۵-۵۵ میلادی)در کتاب خود با عنوان «نوشتههای تاریخی» مینویسد: «هیچیک از تَسَلیات انسانی، هیچیک از هدایای شاهزادگان، و نه هیچ قربانی که میشد به خدایان تقدیم کرد، نتوانست نِرون را از رنج رسوایی ناشی از شایعه دخالت او در آتشسوزی ویرانگر روم تسلی دهد. از اینرو، برای سرکوب این شایعه، او به دروغ افرادی را متهم ساخت که مسیحی خوانده میشدند و به خاطر خطاهای هولناکشان مورد نفرت بودند، و ایشان را با بدیعترین شکنجهها مجازات کرد.کریستوس(مسیح)، بنیانگذار این طریقت، به دست پُنطیوس پیلاطُس، فرماندار یهودیه در دورهٔ امپراتوری طیباریوس، اعدام گردیده بود. اما این خرافهٔ مرگبار که برای مدتی سرکوب شده بود، بار دیگر اشاعه یافت، نه تنها در یهودیه که محل آغاز این بدعت، بلکه در شهر روم نیز.»
مارا بارسراپیون فیلسوفی هال سوریه در سال ۷۰ میلادی و احتمالاً پیرو مکتب رواقی مینویسد: «چه نفعی عاید آتِنیان شد وقتی سُقراط را به مرگ سپردند؟ مگر نه اینکه قحطی و طاعون به عنوان مجازاتِ خطایشان بر آنان نازل شد؟ چه نفعی بردند مردان سامون که پیتاگوراس را سوزاندند؟ مگر نه اینکه در یک لحظه شن سرزمینشان را پوشاند؟ چه نفعی عاید یهودیان شد وقتی که پادشاه دانایشان {مدرک| منبع ثانویه بیاورید که ثابت کند منظور مسیح است} را به قتل رساندند؟ مگر نه اینکه حکومتشان درست پس از آن از میان رفت؟ خدا به حَقْ انتقام این سه مرد دانا را گرفت: آتِنیان از گرسنگی هلاک شدند؛ شهرِ سامون را دریا پوشاند؛ یهودیان کاشانهشان ویران شد و از سرزمین خود رانده، در دنیا پراکنده شدهاند. اما سُقراط برای همیشه نَمُرد؛ او در تندیس هیرا زندگی میکند. آن پادشاه دانا نیز برای همیشه نَمُرد؛ او در تعالیمی که داد زندگی میکند.»
همچنین فِلهگون، تالوس و سویتونیوس نیز اشاراتی به عیسی داشتهاند. {مدرک}
=== اشارات به عیسی، در منابع یهودی ===
در تَلْمود بابِلی چنین میخوانیم: «چنین تعلیم داده شدهاست:در شب عید فِصَح، یَشوع(تلفظ عبری نام عیسی) را به دار آویختند. و یک منادی برای مدت چهل روز در مقابل او میرفت و میگفت: «او قرار است سنگسار شود، زیرا مرتکب جادوگری شده، اسرائیل را گمراه کردهاست. اگر کسی چیزی دارد که در دفاع از او بگوید، بیاید و شهادت خود را ارائه دهد.» اما چون چیزی به نفع او یافت نشد، او را در شب عید فِصَح به دار آویختند.»
گفته یوسفوس مورخ یهودی قرن یک: «در این زمان، شخصی بود به نام عیسی. او انسانی بود دانا، «اگر درست باشد که او را انسان بنامیم»، چرا که او انجامدهندهٔ کارهای شگفتانگیز بود، معلم افرادی که حقیقت را با خرسندی میپذیرند. او بسیاری از یهودیان و غیریهودیان را به سوی خود جذب نمود. ‘او مسیحای موعود بود؛’ و وقتی پیلاطُس، به خواست رؤسا و بزرگان ما، او را محکوم به صلیب نمود، آنانی که او را از ابتدا دوست میداشتند، ترکش نگفتند. ‘زیرا او در روز سوم خود را بر ایشان زنده ظاهر ساخت، همانطور که انبیای خدا این را وعده داده، هزار چیز شگفتانگیز دیگر را در مورد او پیشگویی کرده بودند’ و طایفهٔ مسیحیان که نام آنها را از او گرفتهاند، تا به امروز از میان نرفتهاند.» محققین پیرامون این مطالب اتفاق نظر ندارند. چرا که یوسفوس مورخی یهودی بوده و نه مسیحی و نکاتی دربارهٔ عیسی گفته که از یکی یهودی دیندار بعید است. به نظر میرسد بخشهایی از این نوشته که به قیام مسیح اشاره میکنند، بعدها توسط مسیحیان به پاراگراف فوق اضافه شدهاند. با این حال اگر این عبارات را از متن حذف کنیم، از نوشتهٔ یوسِفوس کاملاً آشکار است که او عیسی را یک مرد دانا میدانسته که معجزه میکرده و تعالیم عمیقی میدادهاست.
== جستارهای وابسته ==
* آخرالزمان
* مریم مقدس
* مریم مجدلیه
== مراجع ==