ضمیر
ضَمیر یکی از گونههای گفتار است.
گاهی به جای آنکه کسی یا چیزی را نام ببریم، یعنی اسم او را بگوییم، واژه دیگری میآوریم که جای نامواژه (اسم) را میگیرد، مثلاً به جای آنکه بگوییم:
«پرویز را دیدم و به پرویز گفتم» میگوییم «پرویز را دیدم و به او گفتم»
اینجا این واژه «او» جای اسم پرویز را گرفتهاست، این گونه واژهها را که جانشین اسم میشوند «ضمیر» (یا جانام) و چون جانشین اسم شخص هشتند ضمیر شخصی نامیده میشوند.
ضمایر شخصی برای اول شخص «من» و «ما» هستند.
ضمایر شخصی برای دوم شخص «تو» و «شما» هستند.
ضمایر شخصی برای سوم شخص «او» و «ایشان» هستند.
گاهی به جای «او» ضمیر سوم شخص مفرد «وی» میآید. در زبان پهلوی (پارسی میانه) وی برای حالت مفعولی و او برای حالت فاعلی به کار میرفت. (البته در متون متاخر پهلوی این امر رعایت نمیشود).
== انواع ضمیر ==
ضمیر دارای هشت گونهاست: شخصی، مشترک، اشاره، پرسشی، مبهم، تعجّبی، شمارشی، ملکی(اختصاصی)
== ضمیر شخصی ==
ضمیری که جانشین شخص میشود، خواه گوینده، خواه شنونده، و خواه دیگری. این ضمیر، خود، دو گونه دارد: گسسته (منفصل) و پیوسته (متّصل).
== ضمیر شخصی منفصل ==
ضمیری است که تنها به کار میرود و معنی مستقل دارد: من، تو، او، ما، شما، ایشان.
== ضمیر شخصی متّصل ==
ضمیری است که به کلمه دیگر میپیوندد و معنی مستقل ندارد: م، ت، ش، مان، تان، شان. این ضمیر معمولاً به اسم و گاه به فعل و حرف میپیوندد.
== ضمیر مشترک ==
ضمیری که همواره یک صورت دارد و میان شش ساخت مشترک است: خود، خویش، خویشتن. جز در زبان محاوره، این ضمیر جمع بسته نمیشود.
همان صفتهایی که در این چهار دسته جای دادیم، اگر دارای موصوف نباشند، ضمیر محسوب میشوند.
== ضمیر اشاره ==
ضمیریست که مرجع آن به اشاره معلوم شود:آن/ این و ترکیباتش مثل اینان/ آنها – (کتاب را بگیر و آنرا بخوان.)
== ضمیر پرسشی ==
واژههای پرسشی اگر به تنهایی در جمله بیایند.(بدون همراهی اسم): که/ چه/کدام/کی/ کجا/چگونه/چند/چقدر – (تا یار که خواهد و میلش به که باشد.)
== ضمیر مبهم ==
واژههایی که بر شخص یا مقدار مبهمی دلالت میکنند.چند/همه/هیچ/یکی/هرکه/کمی/دیگری – (چند میگردی به دور خویشتن؟)
== ضمیر تعجّبی ==
واژههایی که مفهوم تعجب و شگفتی را برساند :به/ چقدر/ وه… – (وه که چگونه میرزمند شیرمردان مبارز!)
== ضمیرشمارشی ==
صفت شمارشی که بدون همراهی اسم بیاید. – (حمید به کلاس چهارم میرود.)
== ضمیر ملکی ==
واژه مرکب «ازآن» است که معنی «مال»/«متعلق به» را میدهد. – (من زان خودم هرآنچه هستم، هستم.)