زبان تالشی
تالشی نام یکی از زبانهای ایرانی شمال غربی است و همچنین به فردی که گویشور آن زبان باشد میگویند. زبان تالشی از ریشهٔ پهلوی اشکانی و همریشه با زبانهای کرانهٔ خزر همچون گیلکی و مازندرانی است ولی با آنها تفاوتی آشکار دارد. تاتها و تالشیها و مازندرانیها به لهجههایی سخن میگویند که در بسیاری موارد با زبان فارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مشابهت دارد. زبان تالشی مشابهت با زبانهای اوستایی و کردی دارد. همچنین این زبان به زبان آذری (نه زبان ترکی آذربایجانی) نزدیک است. تالشی در بخش شمالی استان گیلان و شهرستان نمین در استان اردبیل، ایران و استان لنکران-آستارا در جنوب جمهوری آذربایجان صحبت میشود.
== زبان ==
بررسیهای موردی در مناطق تالشنشین شهرستانهای صومعهسرا و فومن نشان میدهد که روستاهای گیلکنشین همسایه از واژگان تالشی یا نزدیک به آن که با گیلکی متفاوت است بهره میگیرند. حمدالله مستوفی، در مورد مردم گیلان و نزدیکی آن با زبان پهلوی نیز اشارهای دارد. وی در وصف مردم تالش چنین میگوید: «مردمش سفید چهرهاند بر مذهب امام شافعی، زبانشان پهلوی به جیلانی باز بستهاست.»
در میان تالشان گونهگونی زبانی – به نسبت تأثیرپذیری از دیگر زبانها- به شدت وجود دارد. در تالش شمالی مشخصاً پنج گویش آستارایی، لنکرانی، ماسالی و لریکی عنبرانی دیده میشود. در تالش جنوبی، مناطق پیرامون آستارا تا ماسال یک گویش تالشی آمیخته با ترکی رواج دارد و در مناطق ماسال تا روستاهای پیرامون صومعه سرا، فومن، ماسوله و شفت با زبان تالشی اصیلتری تکلم میشود که البته به دلیل نزدیکی به مناطق گیلک نشین از آن تأثیر گرفته و اصیل ترین گویش مربوط به منطقه تالش مرکزی یا تالشدولاب است چون مردم آن در زمانهای نزدیک زندگی همیشگی در کوه داشتندو در کمترین ارتباط با اقوام دیگر بودند . تالشان کوههای دیلمان و لاهیجان تفاوت گویشی فراوانی با دیگر تالشان دارند. تنها زبان موجود میان تالشان که همریشه با زبانهای شمال غربی نیست و به محدوده زبان تالشی رخنه کرده و به شدت به تنوع آن موجب شده زبان ترکی است. این مسئله در تالش شمالی و در آستارای ایران به شدت مشاهده میشود.
برخی از کلمات گویش تالش مرکزی: ga:گاو lisha:گاو ماده varza:گاو نر بالغ kala:گاو نر جوان mounda:گوساله gamish:گاومیش bez:بز beza:بزغاله gosand:گوسفند ganz:گوزن perza:آهو esba:سگ hashrat:گرگ shaval:شغال karg:مرغ kija:جوجه souk:خروس koralef:مار mora:موش mesh:مگس asala mesh:زنبورعسل marjena:مورچه kuku:فاخته punesh:پشه dada:پدر dede:مادر zua:پسر kela:دختر bera:برادر kha:خواهر bervaraza:برادرزاده khuaraza:خواهرزاده bibi:عمه markha:خاله kheivar yen:جاری she:رفتن peshe:به بالارفتن vishe:به پایین رفتن dashe:داخل شدن virme:پیاده شدن virkarde:پیاده کردن dakashe:کشیدن virashte:آویزان کردن nue:قرار دادن penue:قرار دادن در بالا vinue:قرار دادن در پایین deshte:دوختن dushe:دوشیدن
مردم تالش را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
# مردم یکجانشین که در روستاها و شهرها زندگی میکنند و پیشهشان کشاورزی است و به آنها «تالش» میگویند.
# باشندگان بلندیها که پیشه آنها دامداری است و اصطلاحاً «گالش» نامیده میشوند.
== گالش ==
از دیرباز زندگی در کوهستانهای بلند، گالشها را در برابر بیماریهای گوناگون بیمه میکردهاست. راههای دشوارگذر و باریک که رخنه در آن دشوار بود گالشان را تنومند، چالاک و گردنکش بار آوردهبود. از همین رو و با وجود ساختار کوچنشین در برابر نیروهای پیرامون خود به ستیز برمیخاستند. چیرگی بر چنین مردم بینیاز، دلاور و بیباک بسیار سخت بود. گالشان نمیخواستند با جایگیری در جلگهها به سرنوشت همکیشان تالشی خود دچار شوند، از همین رو گسترش آبادیها – به ویژه شهرها – تا پایان سدهٔ هجدهم در سراسر منطقهٔ تالش با کندی ویژهای دنبال میشد؛ امری که به مهاجران – به ویژه ترکان – فرصت میداد تا خلأ پدیدآمده از عدم حضور آنها را پر کنند. در گیلان هر جا سخن از تفنگاندازی زبردستانه، کشتن جانوران بزرگ پیکر، ورزیدگی در سوارکاری و جز اینهاست، نام گالش میدرخشد.
== جنگجویی ==
تالشان به دلیل برخورداری از توانایی جسمی بالا و چیرهدستی در تیراندازی، نگهبانی بیشینه شهرهای گیلان را بر دوش داشتهاند. میرزا احمد میرزا خداویردی در توصیف و بازنمود جنگهای تالشان مینویسد که آنها خنجر به دست یاعلی گویان به دشمن هجوم میبردند. تالشان از رهگذر ساختار قومی ویژهٔ خود، واپسین واردکنندهٔ فناوریهای زمان خود به ویژه جنگافزار بودهاند. در دورهٔ شاه تهماسب نخستین گروه سیصد نفرهٔ تالشان که در سپاه صفوی خدمت میکردند مجهز به تفنگ شدند؛ ولی تا پایان دورهٔ دوم جنگهای ایران و روس کاربرد جنگ افزار سرد در جنگ با دشمنان همواره در میان آنها رواج داشت. افزون بر حضور تالشان در سپاه صفوی که در اواخر پادشاهی تهماسب یکم به پیرامون هزار تن میرسید امکان بسیج گستردهٔ تالشان در سراسر سامان تالشنشین وجود داشت. برجستهترین وظیفه و خویشکار تالشان در دورهٔ صفویان داشتن نیروهای چریکی لازم برای پاسداشت منافع شاه در کرانههای خزر بود. در مقابل صفویان آنها را مالکان سرزمینهای کرگانرود، آستارا، زووند، اولوف، اُجارود و ارچوان اعلام کردند. فرمانداران تالش به خاطر منافع ایلی گاه در کنار شاه و زمانی هم برای نگهداشت چیرگی یا افزایش چیرگی خویش با فرمانروایان نواحی گوناگون از جمله شیروان و گیلان به ستیز برمیخاستند.
== منابع ==
بر پایهٔ کتاب: تالشان (از دوره صفویه تا پایان جنگ دوم ایران و روس) نوشته حسین احمدی، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران ۱۳۸۰.
== جستارهای وابسته ==
* تالشان ایران و زبان ترکی
== پیوند به بیرون ==
* تالشان
* وبگاه تالشان
== منابع ==