تغییر
تغییر یا دگرگونی، کیفیت ناپایداری و جریان، یک گذشته پر تحول داشتهاست. در فلسفه یونان قدیم، درحالیکه هراکلیوس دگرگونی را فراگیر و حاضرتر از همیشه دید، پارمنیدس مجازا وجود آن را انکار کرد.
اوید در یک نوشتار کلاسیک، چگونگی رفتار با تغییر را بصورت دگردیسی در فرضیه دگردیسی خود بیان کرد.
اخترشناسی افلاطونی یک جهان ایستا و رویایی را بیان نمود، با تغییر نامنظم که به اجسام کروی بی اهمیت محدود شدهاست.
تفکر میانسدهای احترام زیادی برای رجوع به منابع و وحی قائل شده، قیود سختی برای تشویق دگرگونی قرار داد.
ایساک نیوتن و گوتفرید لایبنیتز برای ایجاد نمودن مدلهای ریاضی دگرگونی، مفاهیم ریاضی را تحت کنترل حسابان درآوردند. این کار یک قدم بزرگ برای درک جریان و ناپایداری را فراهم کرد.
با رشد صنعتی شدن و سرمایه داری، اهمیت وابستگی به خلاقیت پدیدار گردید، و تحولات و فشارهای سیاسی و اجتماعی اغلب دگرگونیهایی را با انقلاب حشونت آمیز ایجاد کرد (مثل آمریکای شکالی در سده ۱۸ام و بعداً دنباله روها). در پایانههای سده بیستم تفکر بسیاری از بازگانان و تازه به دوران رسیدهها مشتاقانه روی انتقال در مدیریت، بصورت عملی و نظری متمرکز شده بود، در حالیکه نسبت به دگرگونیها در جامعه و جغرافیای سیاسی تجاهل یا دلسوزی داشتند. و مدیسون اونیو در مقابل تکرار مناجات تحلیلی خود در مورد هوس تغییر، انعام دریافت میدارد: در دنیای با تغییرات سریع امروز، شما به… کالای X احتیاج دارید.
== از دید فرهنگ ==
عقاید فرهنگی برای دگرگونی خود در یکی از دو دسته زیر قرار میگیرد:
* نظریهای که دگرگونی را، با فقدان جبر گرایی یا الهیات تصادفی میداند.
* نظریههایی که دگرگونی را دوره میداند، که بهوسیله آن یک شخصی انتظار روی دادن دوباره پیشامدی را دارد. این تفکر، اغلب در باورهای مشرقزمین مانند هندوگرایی و بوداگرایی دیده میشود، با این وجود در سدههای میانه در اروپا بسیار هواخواه داشت، که اغلب در نگارشها از آن بنام چرخ آینده یاد میشود.
* نظریه اسلامی که دگرگونی را اختیاری ووابسته به اراده انسانها می شناسد.دگرگونی ممکن است سازوارهها (ارگانیزمها) یا سازمانهایی برای وفق دادن نیاز داشته باشد. رجوع کنید به تکامل.
هویت و دگرگونی و جهانی سازی را مقایسه کنید. واژه ‘ تغییر’ با توجه به مفهومش ممکن است در موارد دیگری مثل تبدیل پول، ترابری و غیره به معنی ویژه آن بکار رود.