اسب
> برای دیگر کاربردها اسب (ابهامزدایی) را ببینید.
اسب یا اسپ پستانداری است از خانوادهٔ اکوئیدا که از دیرباز در زمینههای کشاورزی، ترابری و همچنین در جنگها بسان ابزاری برای حرکت تند و ضربهزدن به سیستمهای دفاعی دشمن به کار انسان میآمدهاست.
نام اسب همواره با واژههایی مانند چابکی همراه بودهاست. پیشینیان برای اسبهای خود احترام بسیاری قایل بودند به گونهای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین میشد.{مدرک} همچنین اسب را جانوری نجیب نیز میشناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیکی به او بسیار خطرناک است.
== نام اسبهای گوناگون در زبان فارسی ==
* اَبرَش: اسبی که در پوستش لکههایی به غیر از رنگ اصلیاش وجود داشته باشد.{نشان|۲}
* باره یا بارگی: به معنی مطلق اسب گفته میشود و ربطی به باربری ندارد.
* بالاد و بالاده: اسب تندرو یا اسب یدکی.
* بوز: اسب نیله (کبودرنگ).
* توسن: اسب سرکش.
* جُرده: اسب اخته.
* چرمه: کلا به معنی اسب، یا اسب سپید یا اسبی که دست و پایش سپید باشد.
* خنگ: اسب سپید.
* سمند: اسب زرد.
* نَوَند: اسب تندرو.
* یَکران: اسب نژاده و نجیب.
عمر خیام در کتاب نوروزنامه نام گونههای اسب را چنین بیان میکند:
* الوسچرمه، سرخچرمه، تازیچرمه، خنگ، بادخنگ، مگسخنگ، سبزخنگ، پیسهٔ کمیت، کمیت، شبدیز، خورشید، گور سرخ، زردرخش، سیارخش، خرماگون، چشینه، شولک، پیسه، ابرگون، خاکرنگ، دیزه، بهگون، میگون، بادروی، گلگون، ارغون، بهارگون، آبگون، نیلگون، ابرکاس، باوبار، سپیدزرده، بورسار، بنفشهگون، ادس، زاغچشم، سبزپوست، سیمگون، ابلق، سپید، سمند.{نشان|۱}
== واژهشناسی ==
اسب را در پارسی میانه و اوستایی نیز اَسپ (asp)میگفتند. نامهای بسیاری از بزرگان ایرانی در روزگار باستان دارای پسوند -اسپ بودهاست (مانند گشتاسپ، ارجاسپ، گرشاسپ، گشتاسپ، جاماسپ، لهراسپ، ویشتاسپ، هیدراسپ، بیوراسپ، ساتاسپ، سیاوش و…)که نشان از اهمیت این جانور در میان ایرانیان است. در زبان سانسکریت این واژه به ریخت azva بوده که واژه سوار و اسوار نیز در زبان پارسی کنونی از همین ریشهاند. اسب برای اولین بار در آسیای میانه اهلی شدهاست{مدرک} سپس به دشتهای ایران و راه یافتهاست. در ایران باستان بویژه دوره هخامنشی اسب نقش بسیار زیادی داشت به اسبهای تربیت یافته پارس میگفتند عربها این کلمه را به فارس معرب کردهاند و آن را به معنی تیزرو و سوار کار ماهر به کار میبرند. اسب حیوانی است که با سرما و شرایط سخت کوهستانی سازگار است بر خلاف شتر که با شرایط گرم و شن زار و سرزمین عربی سازگار بودهاست.